نینجای سایه

Naruto
F/M
G
نینجای سایه
author
Summary
دختری به نام کاتانا که از بچگی در تاریکی بزرگ شده. مرگ رو با چشمای خودش دیده و طعم بدبختی رو چشیده. دختری که هرگز کودکی نکرد، رنگ آرامش رو ندید، با دوستاش بازی نکرد و هیچ وقت معنای واقعی عشق رو نفهمید. کسی که حتی از شیطان هم بی رحمتره. نینجای سایه...
All Chapters Forward

دیدار دوباره با نینجای سایه

کاکاشی و یاماتو تو یه ماموریت سطح بی بودن. ماموریتشون دستگیری گروهی از شینوبی های خلافکار به نام «برادران گمنام» در دهکده کوچیک ابریشم بود. از اونجایی که خسته بودن تصمیم گرفتن اول تو یه مغازه دانگو فروشی استراحت کنن.
یاماتو: نقشه چیه کاکاشی سنپای؟
کاکاشی: انقدر بهم نگو سنپای.
یاماتو (می خنده): چی کار کنم؟ خب همیشه سنپایمی.
کاکاشی خواست چیزی بگه که با دیدن کسایی که میز پشت یاماتو نشستن زبونش بند میاد. یه دختر قدبلند با شمشیر دسته طلایی و چشم و موهای قهوه ای، نینجای سایه! اون اینجا چی کار می کرد؟ اما عجیبتر اینکه کسی که کنارش نشسته بودم دقیقا شکل خودش بود! نینجای سایه یه خواهر دو قلو داشت یا اون یکی بدل بود؟ شایدم یکی با جوتسوی تغییر شکل این کارو کرده بود. نینجای سایه و دو قلوش متوجه کاکاشی و یاماتو نشده بودن. کاکاشی گوش هاشو تیز کرد بلکه چیزی بشنوه ولی سر و صدا زیاد بود. مغازه دانگو فروشی خیلی شلوغ بود.
[اون طرف، سر میز نینجای سایه]
کپی نینجای سایه: هی! باورت نمیشه کی الان پشت سرت نشسته.
نینجای سایه (با دهن پر): کی؟
کپی: کاکاشی و یکی دیگه از شینوبی های کونوها!
از شدت شوک دانگو می پره تو گلوی نینجای سایه و به سرفه میوفته.
نینجای سایه (با شوک): چی گفتی؟
کپی: هی ضایع نکنیا...
ولی دیگه دیر شده بود. نینجای سایه قشنگ برگشته بود و با کاکاشی چشم تو چشم شده بود. هر دوشون به یه چیز فکر می کردن: «اون اینجا چی کار می کنه؟» نینجای سایه برگشت.
نینجای سایه: اونا اینجا چی کار می کنن؟
کپی: حتما توی ماموریتن.
نینجای سایه روش رو دوباره به سمت اونا برمی گردونه و می بینه این دفعه یاماتو هم با دهن باز بهش خیره شده. نینجای سایه یه اخم غلیظ میکنه و با کج کردن سرش به بیرون اشاره میکنه، بعدم با کپیش بلند میشه و از مغازه بیرون میره. کاکاشی و یاماتو هم دنبالشون میرن بیرون. بالاخره وقتی به دیوار پشت مغازه میرسن نینجای سایه شروع میکنه به حرف زدن.
نینجای سایه (عصبانی): شماها اینجا چی کار می کنین؟
یاماتو: ما باید اینو بپرسیم!
نینجای سایه: کار من به شینوبی های کونوها ربط نداره!
یاماتو: ماموریت ما هم به تو ربط...
نینجای سایه (حرفشو قطع میکنه): چرا بهم حمله نمی کنین؟
یاماتو: هان؟!
نینجای سایه: من آخرین بار به دوتا از شینوبی های کونوها آسیب رسوندم. مگه شماها ماموریت دستگیری منو نداشتین؟
کاکاشی و یاماتو تعجب کردن. اون از کجا می دونست؟ درواقع وقتی سوناده خبر دار شد که نینجای سایه هم میتونه از راسنگان استفاده کنه و هم دروازه درونی نگران شد و دستور داد در صورت برخورد اقدامی نکنن و نیروی کمکی خبر کنن.

نینجای سایه: مهم نیست. در هر صورت، اگه شما برای دستگیری گروه برادران گمنام اومدین باید بدونین که ما قراره اونا رو بکشیم نه شما! پس بهتره تو کار ما دخالت نکنین.
یاماتو: این ماموریت ماست!
نینجای سایه: برام مهم نیست. اونا مال منن. اگه دخالت کنین شما هم می کشم.
کاکاشی: تو...
کپی: هی اگه دعوا کردنتون تموم شد باید بگم که محاصره شدیم!
کاکاشی و یاماتو و نینجای سایه تازه به دور و ورشون نگاه می کنن و می بینن که سه تا شینوبی سه قلو دورشونو گرفتن.
نینجای سایه: اینا همون...
کپی: برادران گمنامن!
هر چهار نفر سریع حالت دفاعی به خودشون می گیرن.
برادر اول: مطمئنی این دختره همونه؟
برادر دوم: اون دختره یه عقاب طلایی سر سفید همراهش بودا.
برادر سوم: من مطمئنم خودشه! این دختره همونیه که برادر کوچیکمونو کشت! (رو به نینجای سایه) تو برادرمونو کشتی مگه نه؟
نینجای سایه (با خونسردی): من همه کسایی که می کشم رو یادم نمیمونه.
برادر دوم: عوضی! خودتی من می دونم! (داد) آماده حمله بشین!
مردم معمولی دهکده که تا الان از دور فقط نگاه می کردن یهو دورشونو گرفتن و محاصرشون کردن.
کاکاشی: اونا...
نبنجای سایه: اونا هم جزو گروه برادران گمنامن.
یاماتو: مگه اونا آدم های معمولی نیستن؟
نینحای سایه: نه، همشون شینوبی های تحت فرمان این سه نفرن.
برادر سوم: خیلی تیزی دخترک! ولی می دونی چی از تو تیزتره؟ شمشیر انتقام گیر من!
هر سه برادر شمشیراشون رو از تو غلاف بیرون می کشن. نینجای سایه هم شمشیرشو درمیاره.
نینجای سایه (رو به کاکاشی و یاماتو): اون سه تا مال منن. شما با بقیه بجنگید. (رو به کپیش) آماده باش تیز بال!
کپی نینجای سایه در یک لحظه تبدیل به یه عقاب 3 متری میشه.
کاکاشی: پس اون عقابت بود...
یاماتو: شبیه جوتسوی کیبا و آکاماروئه.
نینجای سایه به سه تا برادر حمله میکنه. یه نبرد غیر عادلانه، سه نفر به یک نفر! البته غیر عادلانه بودنش برای نینجای سایه نبود، برای برادران گمنام بود! تیز بال خواست کمک نینجای سایه بره که نینجای سایه مخالفت کرد.
نینجای سایه: من نیازی به کمک ندارم تیز بال! به شینوبی های کونوها کمک کن!
تیز بال با پنجه هاش به بقیه اعضای برادران گمنام حمله میکنه و بدن یکی رو بعد از اون یکی پاره میکنه. کاکاشی و یاماتو هم با تمام سرعت همراهیش می کنن. از اون طرف، نینجای سایه مقابل سه قلوها ایستاده بود. عادتش بود که هیچ وقت اول حمله نکنه. همیشه منتظر حمله حریف میشد. این دفعه هم فرقی با بقیه دفعات نداشت. سه قلوها همزمان با یه حمله ترکیبی به نینجای سایه هجوم می برن.
نینجای سایه: کاتون! گوکاکیو نو جوتسو!

آتیش بزرگی از دهنش بیرون میاد و یکی از سه قلوها رو تقریبا تبدیل به خاکستر میکنه.
یکی از سه قلوها (داد): برادر! (روش رو میکنه به نینجای سایه) عوضی! تیکه تیکت می کنم!
بعد از گفتن این حرف سریع شمشیرش رو بالا میاره و به نینجای سایه حمله میکنه.
اون یکی برادر: صبر کن! بدون نقشه بهش حمله نکن!
ولی دیگه واسه هر اخطاری دیر شده بود. نینجای سایه جاخالی میده و از پشت شمشیرش رو تو شکم اون شینوبی فرو میکنه. شینوبی با چندتا سرفه خونی به زمین میوفته. تا نینجای سایه روش رو برمی گردونه با برادر آخر رو به رو میشه که با شمشیرش بهش حمله میکنه. وقتی که شمشیر اون فقط چند سانت با نینجای سایه فاصله داشت تیز بال رو سرش خراب میشه و با چنگالش گردنشو میشکنه.
تیز بال: اگه چند ثانیه دیرتر رسیده بودم شمشیرشو تا دسته تو شکمت فرو می کرد.
نینجای سایه: درسته. تو همیشه به موقع میرسی.
تیز بال: خب کارمون اینجا تموم شد. بریم؟
نینجای سایه رو میکنه به کاکاشی و یاماتو که هنوز در حال جنگیدن هستن.
نینجای سایه: فکر کنم اون بدبختا به کمک احتیاج دارن. دو نفری از پس این همه آدم بر نمیان. (زیرلب) خیر سرشون جونین هستن.
نینجای سایه اینو میگه و به بقیه شینوبی های همدست برادران گمنام حمله میکنه. زیاد طول نمیکشه که سر تا پای نینجای سایه پر از خون میشه و جنازه ها همه جا رو پر می کنن. کاکاشی و یاماتو از این سرعت و بی رحمی نینجای سایه ماتشون میبره. حتی کاکاشیم وقتی تو آنبو بود انقدر خشن رفتار نمی کرد. نینجای سایه متوجه نگاه سنگینشون میشه و به سرعت دلیل نگاهشون رو میفهمه.
نینجای سایه: اینجوری به من نگاه نکنین. این کاریه که یه شینوبی انجام میده. شینوبی ها باید احساساتشون رو دور بریزن تا بتونن زنده بمونن. داشتن احساسی به جز تنفر همش مایه بدبختیه.
نینجای سایه بعد از این حرف شمشیرش رو غلاف میکنه و همراه با عقابش که به اندازه معمولیش در اومده لا به لای درخت ها گم میشه.
یاماتو: کاکاشی سنپای اون یه شینوبی معمولی نیست...
کاکاشی: درسته. اون خیلی... خطرناکه. تا الان قابلیت های زیادی از خودش نشون داده. مثل سرعت باور نکردنی، استفاده از دروازه درونی و حتی راسنگان! فقط یوندایمه، جیرایا ساما، ناروتو و من میتونیم از راسنگان استفاده کنیم ولی اون...
یاماتو: یعنی میتونه راسنگان رو کپی کرده باشه؟
کاکاشی: اون شارینگان نداره، درضمن کپی کردن راسنگان حتی با شارینگان کار راحتی نیست. راسنگان یه جوتسوی درجه S هست.
یاماتو: اون نینجا تا چه حد میتونه خطرناک باشه؟

 

کاکاشی: با قابلیت هایی که تا الان ازش دیدیم میتونیم تو رده نینجاهای خطرناک درجه اِس رتبه بندیش کنیم. اگه اون بخواد علیه کونوها بلند بشه واسمون دردسر میشه.
|روز بعد، جنگل نزدیکی کونوها|
تیز بال از آسمون پایین میاد و رو شونه نینجای سایه میشینه.
تیز بال: یه خبر جالب برات دارم.
نینجای سایه: بگو، می شنوم.
تیز بال: همین الان فهمیدم اسمت به عنوان نینجای خطرناک درجه S تو کتاب بینگو ثبت شده. برای سرت جایزه گذاشتن!
نینجای سایه: انتظارشو داشتم. این اتفاق باید زودتر از اینا میوفتاد.
تیز بال: از این به بعد بیشتر احتیاط کن. فقط شینوبی های کونوها نیستن که دنبالتن.
نینجای سایه: نگران نباش تیز بال. هیچکس دستش به من نمیرسه.
بوم!!!
تیز بال و نینجای سایه روشون رو به طرف صدا می کنن.
تیز بال: چی بود؟
نینجای سایه به طرف صدا می دوئه که می بینه کاکاشی با یه شینوبی درگیر شده. یه شینوبی که انگار کل بدنش از سنگه!
تیز بال: این همون نینجای سنگی نیست که یه بار باهاش درگیر شدی؟
نینجای سایه: چرا، خودشه.
اینو که میگه می پره و بین کاکاشی و نینجای سنگی قرار می گیره. روش به طرف نینجای سنگیه و پشتش به کاکاشی.
نینجای سایه (بدون اینکه روش رو برگردونه حرف میزنه): مراقب باش! اگه بهت دست بزنه اون قسمت لمس شده بدنت تبدیل به سنگ میشه!
کاکاشی (شوکه میشه): چی؟!
نینجای سنگی: این قیافه رو خوب یادمه. تو نینجای سایه هستی مگه نه؟ به لطف تو من قبیلمو از دست دادم. تو همشونو قتل عام...
قبل از اینکه حرف نینجای سنگی تموم بشه نینجای سایه جنگ رو شروع میکنه.
نینجای سایه: فوتون! تیغه باد!
در اثر فشار باد دست چپ نینجای سنگی کنده میشه. نینجای سنگی بدون اینکه چیزی بگه توی زمین فرو میره.
کاکاشی: کجا رفت؟
یهو نینجای سنگی جلوی کاکاشی از زیر زمین در میاد و بهش حمله میکنه. قبل از اینکه کاکاشی واکنشی نشون بده نینجای سایه می پره جلو و با شمشیرش مانع ضربه میشه.
نینجای سایه روش رو برمی گردونه سمت کاکاشی و با تمسخر نگاهش میکنه.
نینجای سایه: تو اسم خودتو میزاری شینوبی؟ واکنشات خیلی کنده!
اینو که میگه دوباره روش رو به نینجای سنگی میکنه و با شمشیرش بهش حمله میکنه. دقیقا مثل جنگ با کیسامه یه لایه چاکرا دور شمشیرش رو می گیره و بعد از اینکه نینجای سایه چند ضربه محکم به نینجای سنگی زد، نینجای سنگی تیکه تیکه میشه و به زمین میوفته. تیز بال از روی شاخه ای که نشسته بلند میشه و میره رو شونه نینجای سایه میشینه.
تیز بال: هی، این آخرین نفر از قبیلشون بود.
نینجای سایه: می دونم. دیگه منقرض شدن.
تیز بال: بهتر. قبیله وحشی و خطرناکی بودن.

نینجای سایه با سر تاییدش میکنه و شمشیرش رو غلاف میکنه تا مثل همیشه جیم بشه که صدای کاکاشی متوقفش میکنه.
کاکاشی: تو کی هستی؟
نینجای سایه (سرش رو می چرخونه سمت کاکاشی): اسم من چه اهمیتی داره؟
کاکاشی: فقط کنجکاو شدم بدونم.
نینجای سایه: اگه خیلی دلت می خواد بدونی، اسم من کاتاناست.
کاکاشی (تو ذهنش): اسمش با خلاقش همخونی داره. (رو به کاتانا) از چه قبیله ای هستی؟
کاتانا (دوباره نگاهشو به جلو میده): زیاد سوال می پرسی. کنجکاوی بیش از حد باعث مرگت میشه کاکاشی هاتاکه. (بازم به کاکاشی نگاه میکنه) تو که نمی خوای بمیری درسته؟
کاکاشی چیزی نمیگه و فقط به کاتانا نگاه میکنه. اون چشم ها، اون برق توی نگاهش، اون لحن خشنش، اون صداش... همه ویژگیای کاتانا خودش رو یادآوری می کرد وقتی توی آنبوی سیاه بود. مرگ رین باعث اون رفتارش شده بود ولی نمی دونست کاتانا چی کشیده که اینجوری شده، البته براش مهم نبود. احساس می کرد باید کاتانا رو از باتلاقی که هر لحظه بیشتر داخلش فرو میره نجات بده. باتلاقی که یه زمانی خودش گرفتارش بود. روحشم خبر نداشت که نینجایی که مقابلش ایستاده خیلی وقته از احساسات پاک شده. می تونست بی رحم بودن و خشونتش رو از عمق چشمای قهوه ایش بخونه. چشمایی که معلومه سال هاست رنگ خوشبختی رو ندیده. بیخود نبود که بهش می گفتن نینجای سایه. این دختر... از هر سایه ای تاریکتره...

ادامه دارد...

Forward
Sign in to leave a review.