
حرکت غیرقابل پیش بینی
یک هفته از حمله نینجای سایه به تیم هفت می گذشت و تو این مدت هیچ خبری ازش نبود.
[داخل جنگل نزدیک کونوها]
نینجای سایه از یه شاخه اویزون شده بود و داشت به صورت برعکس دراز و نشست میرفت. مدت زیادی نگذشت که عقابش از آسمون پایین اومد و روی همون شاخه نشست.
تیز بال: واست یه خبر درجه یک دارم.
نینجای سایه: بگو.
تیز بال: افراد دهکده چمن یه طومار مخفی به کونوها تحویل دادن. احتمالا اون طومار یه طلسمی چیزیه. وقتی تو دهکده چمن بودیم شایعاتی درمورد دشمنی رییس دهکده با کونوها شنیدیم، یادت که هست؟
نینجای سایه از روی شاخه پایین میپره و روی پاهاش فرود میاد.
نینجای سایه: یادمه. بیا تیز بال. باید بریم.
تیز بال روی شونه نینجای سایه میشینه.
تیز بال: می خوای طومارو بدزدی؟
نینجای سایه به سمت کونوها راه میوفته.
نینجای سایه: آره.
تیز بال: احتمالا توی دفتر هوکاگست.
نینجای سایه: می دونم.
تیز بال: می خوای همینجوری سرتو بندازی پایین و بری تو دفتر هوکاگه؟!
نینجای سایه: دقیقا.
تیز بال: این کار خطر داره.
نینجای سایه: خطرش واسه هوکاگست نه من.
تیز بال: مطمئنی از پس یه هوکاگه بر میای؟
نینجای سایه: به من شک داری تیز بال؟
تیز بال: نه، من بهت باور دارم.
بعد از چند دقیقه نینجای سایه به کونوها میرسه و یواشکی از کوتتسو که سر پستشه رد میشه. نینجای سایه تو جاسوسی و ورود مخفی به جایی کاملا ماهره چون سالها تو این کار تجربه داره. نینجای سایه به ساختمون هوکاگه میرسه و از پنجره بیرون دفتر داخلو نگاه میکنه.
نینجای سایه: کسی نیست.
تیز بال: شانس اوردی. زود طومارو بردار و بیا.
نینجای سایه پنجره رو بالا میده و اروم میره تو. کشوی هوکاگه رو باز میکنه و دنبال طوماری می گرده که روش علامت دهکده چمن باشه. دقیقا همون لحظه ای که پیداش میکنه و برش میداره در باز میشه و سوناده درحال حرف زدن با گای وارد میشه. نینجای سایه خشکش میزنه. سوناده و گای هم از دیدن اون توی دفتر هوکاگه جا میخورن. در کثری از ثانیه نینجای سایه از پنجره بیرون میپره و فرار میکنه.
سوناده (داد): گای! برو دنبالش!
گای هم از پنجره بیرون میپره و دنبال نینجای سایه میوفته. نینجای سایه از دروازه کونوها رد میشه و وارد جنگل میشه و گای هم همچنان دنبالشه. عقابش تیز بال هم بالای سرش درحال پروازه. نینجای سایه وسطای جنگل، درست روی یه دریاچه کوچیک وایمیسته و روشو به گای میکنه. گای هم وایمیسته.
گای: اون طومارو بده به من.
نینجای سایه طومار رو به بالا پرت میکنه و تیز بال می گیرتش و با پرواز از اونجا دور میشه.
گای: هی! صبر کن!
گای می خواست دنبال تیز بال بره که نینجای سایه جلوشو می گیره.
نینجای سایه: حریفت منم دیو آبی کونوها.
گای: پس منو می شناسی!
نینجای سایه: کاتون! توپ های آتشین!
گای از جوتسوی نینجای سایه جاخالی میده و جنگ طولانیشون شروع میشه. زیاد از جنگ نمی گذره که گای میفهمه نینجای سایه به این راحتیا از پا در نمیاد.
گای: دروازه چهارم، دروازه درد! باز شو!
گای دروازه درونیشو باز میکنه و به نینجای سایه حمله میکنه.
نینجای سایه (زیرلب): منتظر بودم تا دروازه درونیتو باز کنی. حالا بیا ببینیم کدوم قویتر هستیم.
گای با تمام سرعت به نینجای سایه حمله میکنه ولی نینجای سایه قبل از حمله کاری میکنه که گای رو شوکه میکنه. اونم دروازه چهارم رو باز میکنه!
گای (با تعجب): تو هم میتونی از هشت دروازه درونی استفاده کنی؟!
نینجای سایه بی هیچ حرفی به گای حمله میکنه. در کمتر از 10 دقیقه گای زخمی و بی هوش روی دریاچه شناور میشه. نینجای سایه آماده رفتن میشه که کسی از پشت درخت ها بیرون میاد، کاکاشی! کاکاشی یه نگاه به نینجای سایه میکنه و بعد چشمش به گای میوفته.
کاکاشی (با نگرانی): گای!
کاکاشی بدن خسته گای رو از روی آب بلند میکنه و آروم تو خشکی میزاره، بعد روشو به طرف نینجای سایه برمی گردونه و با عصبانیت نگاهش میکنه.
کاکاشی: معنی این کارها چیه؟ اول یه شینوبی کونوها رو نجات میدی، ولی بعد از دفتر هوکاگه دزدی میکنی!
نینجای سایه: برای دونستن حقیقت خیلی زوده.
کاکاشی: من ماموریت دارم که تو رو دستگیر کنم، پس فرقی نمیکنه جون منو نجات داده باشی یا نه.
کاکاشی بعد از این حرف کونایشو در میاره و به نینجای سایه حمله میکنه. نینجای سایه هم شمشیرشو از غلاف بیرون میکشه و حمله میکنه. فقط چند دقیقه طول میکشه تا نینجای سایه درحالی که شمشیرش از دستش افتاده خسته و زخمی روی آب زانو بزنه.
کاکاشی (تو ذهنش): یه چیزی درست نیست. احساس میکنم از قدرتش کم شده.
نینجای سایه به زور سر پا وایمیسته ولی دیگه دیره. کاکاشی با یه چیدوری بهش حمله میکنه و دقیقا قلبش رو سوراخ میکنه. نینجای سایه با بی خیالی بهش نگاه میکنه. کاکاشی از واکنش غیر عادی نینجای سایه جا میخوره.
نینجای سایه: فکر میکنی بردی؟ (پوزخند میزنه) اشتباه میکنی.
کاکاشی با تعجب بهش نگاه میکنه که یهو... چشماشو باز میکنه و میبینه کنار گای رو زمین دراز کشیده. همه اون مبارزه یه گنجوتسو بوده! نینجای سایه خیلی وقت بود که اونجا رو ترک کرده. چند لحظه طول میکشه تا کاکاشی قضیه رو هضم کنه که گای اروم زیرلب یه چیزی میگه.
کاکاشی: چی گفتی گای؟
کاکاشی گوششو دم دهن گای میزاره و به سختی زمزمه گای رو می شنوه.
گای: اون از... دروازه درونی... استفاده کرد...
کاکاشی با ناباوری به گای نگاه میکنه.
کاکاشی: امکان نداره! (توی ذهنش) نینجای سایه... تو دقیقا کی هستی؟!
ادامه دارد...